• ۱۳۹۵/۰۱/۰۸
  • 0k نظر «نمایش»

کارآفرینی سبز،راهی جدید به سوی اقتصاد سبز

کارآفرینی سبز،راهی جدید به سوی اقتصاد سبز

  • بروزرسانی:
  • دیدگاه: ۰ (نمایش)
  • دیدگاه‌های منتظر: ۰ دیدگاه
اطلاعات بیشتر

کارآفرینی سبز

«کارآفرینی سبز ، راهی جدید به سوی اقتصاد سبز»

چکیده
در این مقاله، ما بر نیاز به توسعه ی نسل جدیدی از کارآفرینان که قادر هستند به شناخت و نیز کسب مزیت از فرصت های کسب و کار سبز بپردازند، تأکید می نمائیم.

کارآفرینی سبز یک پدیده ی در حال رشد است، اما هنوز نیازمند بررسی های زیادی می باشد. در حالی که نابرابری جهانی و افزایش بیکاری، چالش عمده ای را بر سیاست گذاران تحمیل می کند، تخریب محیط زیست گسترده ی جهانی و سکونت گاه های طبیعی، همراه با تأثیرات وسیع تغییرات آب و هوایی و کمبود تنوع زیستی، بار آسیب پذیری گروه های اجتماعی و اکوسیستم ها را افزایش می دهد. تأثیر منفی که فعالیت های اقتصادی از نظر ابعاد محیطی و ناکارآمدی بر محیط و به تبع آن بر اقتصاد دارند، سیاست گذاران را مجبور کرده که بر نیاز فوری به حرکت به سوی مسیر توسعه محیطی پایدار از طریق تشویق به انجام اقدامات ماندگار و متناسب با محیط و تکنولوژی ها و فناوری های پاک تر، تأکید نمایند.
در این مقاله،  بیان می کنیم که ارتقاء و توسعه ی کسب و کارهای سبز و توسعه ی اقتصاد ها و اکوسیستم های طبیعی، ما را ناگزیر به تجزیه و تحلیل عمیق تر شرایط و عواملی می کند که کارآفرینی سبز را تحت تأثیر قرار می دهند. به علاوه الگوهای توسعه ی تکنولوژی و به کارگیری آن ها به طور قابل توجهی تحت تأثیر تکامل نوآوری و عوامل تعیین کننده ی آن است. همچنین این امر بسیار حائز اهمیت است که از پیش شرط های خلق «نوآوری سبز» ، عواملی که به عنوان محدودیت یا مشوق عمل می کنند، تکنولوژی های جدید، منابع و تأثیر بازارها بر روی پویایی های حاصل از تغییرات نوآوری و مدیریت، آگاهی یابیم.
تعریف کارآفرینی سبز
در چند سال گذشته گرایش و تحقیقات قابل توجهی به شناخت و آگاهی از عوامل تعیین کننده ی رشد سبز  اختصاص یافته است. اما به هر حال، یک مبحث مهم و مرتبطی که در این زمینه وجود دارد و از توجه اقتصاددانان و سیاستمداران دور مانده است، این است که در نهایت محصولات و تکنولوژی های سبز هستند که توسط «کارآفرینان سبز»  به بازار معرفی می شوند. اینان فعالان اقتصادی هستند که از طریق تبدیل الگوها و پیش نمونه ها به محصولات ملموس تجاری، کارآفرینی سبز را محقق می سازند. اکثر مکانیسم های سیاستی که تلاش می کنند رشد سبز را امکان پذیر سازند، هدف شان تعیین نوآوری های تکنولوژیکی است که تأثیر انسان بر محیط را کاهش دهند و مباحث جهانی مربوط به محیط از قبیل تغییرات آب و هوایی و ... را مورد توجه قرار دهند.
از یک دیدگاه تحلیل گرانه، مجموعه ای از سؤالات مهم در مورد کارآفرینی سبز باقی می ماند. از قبیل: خصوصیات کارآفرینان سبز چیست؟ در بستر چه محیطی آنان بهتر پرورش و رشد می یابند؟ آیا محرک های کارآفرینی سبز در کشورهای صنعتی و در حال توسعه یکسان است؟
در حقیقت، یک تفاوت اساسی بین روش نگاه به کارآفرینی سبز در کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه وجود دارد. کشورهای توسعه یافته و سازمان های بین المللی گرایش دارند که بر واژه ی «سبز» و فرصت های بازار تأکید نمایند، در حالی که کشورهای در حال توسعه، تمایل دارند که بیش تر بر واژه ی «کارآفرینی» و نیازهای بازار تمرکز نمایند. برای مثال، کارآفرینان هندی، اقتصادشان را با عرضه ی محصولاتی که متناسب با نیازهای افراد نیازمند را تأمین نماید، تغییر و توسعه می دهند، اما هنوز نیاز دارند که سبز باشند(خانا ، 2011). کشورهای توسعه یافته تمایل دارند که مقادیر زیادی پول صرف پروژه های نوآوری سبز نمایند، اما سپس با حلقه ی مفقوده ی کارآفرینانی مواجه می شوند که محصولات را از حالت پیش نمونه به محصولات ملموس تجاری تبدیل کنند و آن ها را واقعیت ببخشند (مکیل وین ، 2011).
کارآفرینان، افرادی هستند که با فرصت های جدید کسب و کار روبرو شده و با ریسک پذیری و واقعیت تجاری دادن به ایده هایشان سرمایه گذاری می کنند. کارآفرینان نوآوری کرده و ایده های جدیدی را به جامعه و اقتصاد عرضه می نمایند. فعالیت های کارآفرینانه مرتبط با تعریف شومپیتر   (1934) از «تخریب خلاق» است. به طوری که کارآفرینان در محیط اقتصاد و تجارت تغییر ایجاد کرده و از روش های سنتی انجام کارها دور می شوند. هنوز به نظر می رسد که تعریف دقیقی از کارآفرینی در متون و تحقیقات وجود ندارد، به ویژه در ارتباط با نوآوری و حد و میزانی که یک فعالیت خاص را به عنوان فعالیت کارآفرینانه بشناسیم. اما میلر  (2003) معتقد است که یک اجماع کلی وجود دارد که یک کارآفرین عموماً بر روی یک فرصت با ارزش عمل کرده و توسط انگیزه ی خاصی برانگیخته می شود.
ادبیات و متون کارآفرینی می توانند به دو دیدگاه تقسیم شوند. دیدگاه مربوط به جنبه ی عرضه، که به ویژگی ها و خصوصیاتی که افراد را به کارآفرینان بالقوه تبدیل می کنند اشاره دارد و دیدگاه مربوط به بُعد تقاضا، که به تعداد و ماهیت نقش های کارآفرینانه ای می پردازد که بایستی در جامعه ایفا گردد. در بعد عرضه، یک بخش وسیعی از تحقیقات و مطالعاتی وجود دارد که گرایش های کارآفرینانه و ساختارهای انگیزشی را که با ارزش های افراد ارتباط دارند، مورد توجه قرار می دهند. خصیصه های افراد و ارزش های فردی که در میان فرهنگ ها و در طول زمان ها به کار می روند.
در بُعد تقاضا، تحقیقات عمدتاً بر اینکه چگونه نهادها و فرهنگ، فعالیت های کارآفرینانه در یک کشور خاص یا منطقه ی خاص را تقویت یا تضعیف می کنند، اشاره دارند. اغلب موارد، تحلیل بعد عرضه و تقاضای کارآفرینی در ترکیب با یکدیگر صورت می گیرد: برای مثال، از طریق شناسایی گرایش های فرهنگی و ترکیب آن با خصوصیات فردی تحلیل صورت گرفته و سپس در ارتباط با محیط اقتصادی و روابط اجتماعی بررسی می شوند.
همه ی این بینش ها عمدتاً حاصل تحقیقات تجربی در کشورهای توسعه یافته است. اما تحقیقات اندکی در خصوص کارآفرینان در اقتصادهای در حال ظهور و کشورهای در حال توسعه وجود دارد.
همچنین تحقیقات در مورد کارآفرینی سبز، کمتر توسعه یافته است و فاقد یک اساس و پایه ی تجربی وسیع می باشد. این می تواند به دلیل اشکال در تعیین مرزهای بین کارآفرینی سبز و دیگر اقسام کارآفرینی باشد. تا دهه ی 1990 در مورد کارآفرینی سبز مطالعه ای انجام نشده بود. بنت  (1991) و برل  (1991) و بولو  (1990) ابتدا مفاهیم «کارآفرینی محیطی»، «کارآفرینی سبز» و «کارآفرینی اکولوژیک» را در مطالعات شان مطرح کردند. بر اساس تحقیقات آن ها ، خصوصیات کارآفرینان سبز عبارتند از:
•    کارآفرینان سبز، فرصت های کسب و کار و سرمایه گذاری هایی را بر عهده می گیرند که معمولاً ریسک بالایی دارند. پیامد این سرمایه گذاری ها اغلب غیرقابل پیش بینی است.
•    کارآفرینان سبز به طور درونی برانگیخته می شوند. فعالیت های تجاری آن ها یک تأثیر کلی مثبت بر محیط طبیعی و ثبات اقتصاد داشته و هدف شان تضمین آینده ای امن و با ثبات است.
کارآفرینان سبز، به دلیل یک تعهد بی ثبات از سوی بخش دولتی که حمایت آن می تواند به سادگی به واسطه ی تغییرات روزانه و نیز سیاست ها و چانه زنی ها از بین برود، اغلب در تلاش و تکاپو برای بقاء هستند. برای مثال، کسب و کارهای مرتبط با انرژی باد و خورشیدی در دهه ی 1970 که عموماً در ایالات متحده به وجود آمدند به دلیل پاسخ دولت به بحران نفت بود. پیشرفت گسترده ای در تکنولوژی های مرتبط با انرژی باد و خورشید در تحقیقات بخش دولتی به وجود آمد و تشویق های دولتی منجر به این امر شد که بخش خصوصی در زمینه ی تجاری سازی این تکنولوژی های در حال ظهور بیش تر سرمایه گذاری نماید. اما مجدداً نفت ارزان شد و بیش تر تلاش های دولت برای تقویت بخش اقتصاد سبز و سرمایه گذاری در تکنولوژی های انرژی های جایگزین سریعاً محدود گردید (OECD، 2011). یا در بخش کشاورزی، سرمایه گذاری دولت در تحقیقات و توسعه ی کشاورزی در طول جنگ سرد افزایش یافت. اما وقتی که تهدید کمونیست در اواخر دهه ی 1980 از بین رفت، بیشتر دولت ها تمایل شان برای سرمایه گذاری در بخش کشاورزی را از دست دادند. بحران غذا همراه با اقدامات بی ثبات کشاورزی تا حد زیادی نتیجه ی اغفال از بخش کشاورزی در طول دو دهه ی گذشته بوده است (ارنی ، 2008).
محرک های کارآفرینی سبز
مفهوم «نوآوری سبز» اغلب در ارتباط با انرژی های تجدید پذیر از قبیل باد، سوخت های فسیلی و .. است. در نتیجه، تغییر و حرکت به سوی چنین اقتصادی بیش از هر چیز بستگی به پیشرفت های تکنولوژیک در فناوری های مرتبط با انرژی دارد. آن هم در سطوح مختلف، از نوآوری در سبک زندگی تا نوآوری در سرمایه گذاری و اجرا (کمپ ، 2011). به علاوه، نوآوری های غیر تکنولوژیک نیز حداقل تا جایی که مرتبط باشد، مورد نیاز است، برای مثال: مورد توجه قراردادن مدل های کسب و کار جدید که رویکردهای سازمانی جدیدی را توسعه می دهند.
قبل از پراهالاد  (2004) ، بیش تر اقتصاددانان معتقد بودند که بازارها همیشه در مورد توجه قرار دادن نیازهای نیازمندان ناتوانند. آن ها همچنین بیان می کنند که هیچ فرصت رشدی در گروه های پایین هرم جامعه وجود ندارد. به طور مشابه، امروزه نیز بسیاری از گزارش ها در خصوص اقتصاد سبز در مورد توانایی بازار برای مورد توجه قرار دادن دغدغه های محیطی و ایجاد انگیزه و محرک های لازم برای تشویق نوآوری های سبز، به دیده ی تردید می نگرند. سیلورتورن  (2011) نیز معتقد است که هنوز شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه نوآوری سبز در قرن بیستم وجود دارد، حتی در غیاب اقدامات و سیاست های دولت.
نوآوران سبز موفق، یک انگیزه ی درونی دارند که بررسی ها و آزمایشات خود را توسعه دهند و قادر به خلق کسب و کارهای موفقیت آمیز هستند. همچنین آن ها بیش تر منافع و سودشان را در راه بهبود و توسعه ی محصولات یا تکنولوژی های سبز مجدداً سرمایه گذاری می کنند. با این کار، آن ها ثروت و رفاه اجتماعی و محیطی بزرگی را خلق کرده در حالی که امکان پذیری تجاری کسب و کارشان را نیز تضمین می نمایند (ارنی، 2010).
امروزه کارآفرینی سبز فرصت های اقتصادی جدیدی را هم برای شرکت های بزرگ چند ملیتی و هم برای کسب و کارهای کوچک و متوسط خلق می کند. بخش خصوصی، که محرک رشد و توسعه ی اقتصادی است، نقش مهمی در ایجاد راه حل ها برای چالش های ثبات جهانی ایفا می کند. کسب و کارهای سبز در اثبات این امر به سهامداران و شرکاء که مورد توجه قرار دادن مسائل محیطی و حفظ آن فقط یک هزینه نیست، بلکه یک فرصت برای افزایش درآمدها و وفاداری مشتریان است که در عین حال محیط را نیز حفاظت می کند، موفق بوده اند. در مسیر تشویق و تقویت کسب و کارها در جهت ارتقاء فرهنگ نوآوری در میان همه ی کارکنان، همه ی انواع شرکت ها به طور جامع، به دنبال حفظ محیط و بقاء محیط بوده اند و گام هایی نیز در مسیر حفاظت از منابع طبیعی و آب ها، بازیافت مواد و ... برداشته اند و در همان حال شرکت ها توسط دولت ملزم به بهبود استانداردها و آموزش و بالا بردن مهارت کارکنان شده اند.
فعالان اقتصادی جدید در بازار اغلب بر سرمایه گذاری در زمینه ی تحقیق و توسعه (R&D) تمرکز می کنند تا محصولاتی نوآورانه خلق نمایند که درآمد آن ها را افزایش دهد (شلنبرگ و نورد هاوس 2007، لاوینز  2011). در حقیقت، شرکت های بین المللی، به ویژه شرکت های خدماتی و خرده فروشی های بزرگ، الزامات نوآورانه ی جدیدی را به کار می گیرند، مقدار زیادی از بودجه ی خود را در بهبود سیستماتیک مدیریت فرآیندهای داخلی در کل مسیر زنجیره ی ارزش که اغلب به طور مستقیم شامل عرضه کنندگان می شود، سرمایه گذاری می کنند. تلاش های سبز از قبیل لامپ های کم مصرف، بازیافت مواد و ... منجر به کاهش زیاد هزینه ها و حتی منافع حاصل از استفاده ی مجدد از مواد زائد شده است (هامز ، 2011).
یک افزایش قابل توجهی در کسب و کارهای سودآور در کشورهای در حال توسعه به وجود آمده که می توانند همانند رقبایشان در کشورهای توسعه یافته، «سبز» باشند. این شرکت های جدید سبز، که رویکردی محیطی دارند، در حال استفاده از اقدامات منحصربه فرد و متمایزی برای اداره ی کسب و کارشان هستند به گونه ای که بر محیط تأکید و تمرکز داشته و به طور فعالانه ای موانع و محدودیت ها را از طریق نوآوری به فرصت تبدیل می کنند. مطالعات نشان می دهند که توجه به ماندگاری محیط اغلب در فرهنگ شرکت جای دارد.
بدیهی است که تغییرات اقتصادی با ثبات و ماندگار نیازمند حرکت از پایین به بالاست، انتقال به یک اقتصاد سبز نیازمند ادغام همزمان تشویق ها و مقررات بالا به پایین و راه حل های پایین به بالاست. دیدگاهی که پی ریزی کننده ی قابلیت نوآوری برای خلق راهها و ترکیبات جدید و نیز تعامل و ارتباط بین ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطی توسعه و نیز خود اقتصاد می باشد.
همچنین دولت ها بایستی زمینه ی خلق یک زیربنای تحقیق و توسعه ی (R&D) حمایتی را فراهم نمایند. گزارش های OECD در خصوص «توسعه ی نوآوری برای رشد سبز» شامل برخی توصیه های مهم می شود. از قبیل اینکه، دولت ها بایستی مشوق های قانونی کافی برای تقویت بازارها جهت کارآفرینی سبز و نیز یک سیستم قانونی حمایت از مالکیت فکری با کارکرد مناسب را برای تقویت سرمایه گذاری بخش خصوصی و اشاعه ی نوآوری سبز را فراهم نمایند. دولت ها همچنین باید کارآفرینی را در بخش خصوصی بیش تر تشویق و توسعه دهند و حمایت بخش دولتی را برای تحقیق و توسعه جهت تسهیل تغییرات تکنولوژیکی باثبات افزایش دهد (OECD، 2011). گزارش OECD همچنین بیانگر این است که تکنولوژی تولید موجود و رفتار مصرف کنندگان می تواند در ایجاد پیامدهای مثبت برای اقتصاد و محیط نقش داشته باشند در صورتی که نوآوری بتواند از طریق کاهش سرمایه، رشد را امکان پذیر سازد.
بحث اصلی این است که رشد جمعیت الزاماً نمی تواند یک مشکل باشد، به شرط آنکه منجر به سرمایه گذاری بیش تر در آموزش افراد گردد. این سرمایه گذاری باعث افزایش در تعداد ایده های خوب می شود.
اخیراً بسیاری از کشورها، در گذرشان به سمت اقتصاد با کربن پایین، استراتژی ها و خط مشی هایی را اتخاذ کرده اند که فرصت های جدیدی را توسعه می دهند و سرمایه گذاری های سبز جدیدی را جذب می نمایند. در این مورد، اقتصادهای با ماهیت های مختلف بر نقشی که بخش دولتی می تواند برای تأثیر گذاشتن بر بازارها در مسیر حفظ محیط بدون افزایش فشار بر مالیات دهندگان یا تغییر رقابت در میان صنایع مختلف داشته باشد، تأکید کرده اند. دولت ها به طور فزاینده ای در حال تشویق شرکاء بخش دولتی جهت جذب سرمایه گذاری های سبز و خلق موقعیت های رقابتی برای سرمایه گذاری های مستقیم خارجی سبز هستند.
همچنین دولت ها، انگیزه های مثبتی برای بازارها ایجاد می کنند، هزینه ها و مخارج دولتی را با رویه های خریدها و مخارج دولتی سبز، به چالش می کشند. برای مثال: رویه های دولت اروپا ، با جمع بودجه ی سالانه ی 2 تریلیون دلار می تواند در جهت توسعه ی تولید و مصرف سبز و متناسب با محیط به کار روند. با توجه به تلاش های صورت گرفته جهت توسعه ی اقتصاد سبز، می توان چنین نتیجه گیری کرد که نحوه ی مدیریت و مداخلات انواع دولت ها جهت تقویت کارآفرینی و نوآوری سبز یکسان نیست. برای مثال: دولت آلمان تصمیم گرفت که به رشد و توسعه ی صنایع خورشیدی از طریق کاهش و تضمین قیمت برق خورشیدی بپردازد تا سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه (R&D). نتیجه این شد که صنایع خورشیدی در آلمان به جای اینکه بیش تر رقابتی شوند، کمتر رقابتی شدند و در سال 2011 از رقابت های ناشی از پانل های خورشیدی ارزان قیمت چینی متضرر گشت (ویزمن ، 2012).
برنر (2006) معتقد است که رابطه ی بین قوانین سختگیرانه ی محیطی و سرمایه گذاری بخش خصوصی در محصولات و تولیدات دوستدار محیط، خیلی روشن نیست. اغلب شرکت های بزرگ ترجیح می دهند که در بازاریابی سبز سرمایه گذاری کنند تا در حوزه ی نوآوری سبز. بنابراین بسیار مهم است که به طور دقیق الگوهای کارآفرینی سبز، تمایزات لازم در مورد میزان نوآور بودن، انواع مختلف سیاست ها و مداخلات برای ارتقاء کارآفرینی سبز و نیز ظرفیت رشد و خلق مشاغل را تعیین و مشخص نمائیم.
نتیجه گیری
مورد توجه قرار دادن محیط به عنوان یک جزء مهم و محوری در برنامه های تجاری کسب و کارها تبدیل شده است و با آینده ی کسب و کارها ارتباط نزدیکی دارد. تغییر اقتصاد جهانی به سمت اقتصاد سبز، در آغاز راه است. دهه های آینده، ما رشد سریع تری در جمعیت، صنعتی شدن و توسعه ی اقتصادی خواهیم داشت. منابع، محدود می شوند و بایستی نیازهای افراد برآورده شوند. کارآفرینان سبز با اقدامات اثربخش و مناسب، در حالیکه مسئولیت پذیری خود را از نظر اجتماعی و محیطی حفظ می کنند، به تعهدات خود عمل می نمایند.
بیش تر نهادهای بین المللی از قبیل بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی ، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه ، سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) ، کنفرانس تجارت و توسعه ی سازمان ملل (آنکتاد) و .. دیدگاه مشترکی دارند مبنی بر اینکه نیاز به تغییر و انتقال اقتصاد جهانی به اقتصاد سبز وجود دارد. در این مقاله بیان شد که نیاز است کارآفرینانی که در مدیریت و تکنولوژی نوآوری می نمایند، اقتصاد سبز را محقق ساخته و به پیش ببرند. سرمایه گذاری های بخش خصوصی در زمینه ی نوآوری های سبز، فقط برای بخش خصوصی سودآور نیست، بلکه به طور کلی تأثیرات مثبتی نیز برای جامعه و محیط نیز دارد. همچنین در این مقاله، چنین بحث شد که تأکید واژه ی «نوآوری سبز» ، بایستی بیش تر بر نوآوری باشد تا آنچه که به عنوان «سبز» ادراک می شود. این امر بیانگر این است که دولت ها بیش تر بر خلق یک محیط مناسب برای نوآوری های با مقیاس بزرگ که در تغییر کلی صنایع جهانی به شکل «سبز» نقش دارند، تأکید نمایند تا اینکه صرفاً به تأمین هزینه های آن ها بپردازند و از نظر مالی آن ها را حمایت نمایند.

اگر دیدگاهی درباره این آگهی دارید میتوانید از طریق فرم زیر دیدگاه خود را در سایت درج کنید.

  • امکان تأیید نظرات سیاسی وجود ندارد.
  • امکان تایید نظراتی که حاوی اخبار غیر قابل تأیید از طریق خبرگزاری های معتبر می باشند، وجود ندارد.
  • امکان تأیید نظراتی که حاوی اطلاعات تماس شخصی افراد و یا ID شبکه های مجازی ارتباطی می باشند وجود ندارد.
  • امکان تأیید نظرات کاربرانی که به هر طریقی قصد مأیوس کردن سایرین را دارند وجود ندارد.
  • هرگونه تحریک، تحقیر و کنایه به سایر افراد (مسئول و غیر مسئول) غیر مجاز می باشد.
  • امکان هماهنگی برای هرگونه ملاقات حضوری چه به صورت دسته جمعی و چه فردی توسط کاربران سایت وجود ندارد.

https://iranestekhdam.ir/?p=569454
ابتدای صفحه
مختصری درباره ایران استخدام

سایت ایران استخدام در تاریخ ۱۳۹۱/۱/۱۰ راه اندازی شد و با تلاش گروهی و روزانه مدیران و نویسندگان خود در جهت تبدیل شدن به مرجع بروز آگهی های استخدامی گام برداشت. سعی همیشگی همکاران ما ارائه مطلوب و با کیفیت آگهی های استخدامی خدمت بازدیدکنندگان محترم این سایت بوده است. ایران استخدام به صورت مستقل و خصوصی اداره می شود و وابسته به هیچ نهاد و یا سازمان دولتی نمی باشد، این سایت تنها منتشر کننده ی آگهی های استخدامی بوده و بنابراین لازم است که بازدید کنندگان محترم سایت خود نسبت به صحت و سقم اخبار منتشر شده در آن هوشیار باشند.

نماد اعتماد الکترونیکی
ای نماد