شناسایی موانع ارتقای شغلی زنان
موانع ارتقای شغلی زنان
زنان در کشور ما دارای جایگاههای قابل توجه علمی، سیاسی و اقتصادی هستند و استفاده از توانمندیهای آنان باعث پیشرفتهای مختلف در سطوح جامعه میشود.
امروزه زنان در مشاغلی که نیاز به دقت و حوصله دارد، جایگاه ممتاز و قابل توجهی پیدا کردهاند. تعداد قابل توجه زنان موفق و کارآفرین کشور خود گواه این موضوع است. اما آنچه مهم است، تشخیص دغدغههای شغلی زنان و رفع مشکلات کاری آنها برای کمک به رشد و پیشرفت کشور است. بر اساس نتایج طرح آمارگیری از نیروی کار در پاییز 1393، نرخ بیکاری کشور 5/10 درصد اعلام شده است، این درحالی است که در همین زمان نرخ بیکاری زنان بیش از 20درصد و بیش از دو برابر نرخ بیکاری مردان عنوان شده است. اما شاید مهمتر از همه، «نرخ مشارکت اقتصادی» باشد که ارتباط تعیینکنندهای با نرخ بیکاری دارد، به این صورت که هرچه نرخ مشارکت اقتصادی افزایش یابد، نرخ بیکاری کاهش پیدا میکند.نرخ مشارکت اقتصادی نشان میدهد که چند درصد از جمعیت در سن کار، فعال، یعنی شاغل یا بیکار هستند. مطابق نتایج به دست آمده، در فصل پاییز نرخ مشارکت اقتصادی در جمعیت 10ساله و بیشتر در کل کشور 3/37 درصد بوده است. این شاخص در بین مردان 9/62 درصد و در بین زنان 8/11 درصد محاسبه شده است. در صورتی که جمعیت 15 ساله و بیشتر جمعیت در سن کار فرض شود، نرخ مشارکت اقتصادی کشور افزایش یافته و به بیش از 40درصد میرسد و طبیعتا نرخ مشارکت اقتصادی زنان نیز افزایش مییابد و به حدود 13 درصد میرسد. مقایسه نرخ مشارکت اقتصادی در گروههای سنی نشان میدهد که بیشترین نرخ مشارکت اقتصادی در پاییز 93، مربوط به گروه سنی 30 تا 34 ساله به میزان بیش از 56درصد بوده است. ضمن اینکه بیشترین نرخ مشارکت اقتصادی در بین زنان در گروه سنی 25 تا 29 ساله به میزان بیش از 20 درصد اعلام شده است. بالاترین نرخ مشارکت اقتصادی مردان نیز در گروه سنی 35تا 39 ساله به میزان بیش از 94 درصد عنوان شده است. نکته ناامیدکننده در این زمینه این است که متاسفانه همچنان فاصله معناداری بین نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان وجود دارد، اما نکته امیدوارکننده نیز این است که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در پاییز 93 به نسبت تابستان همین سال، یک درصد افزایش داشته است.
براساس تعریف مرکز آمار کشور تمامی جمعیت 10 سال و بیشتر کشور که طبق تعریف کار، در تولید کالا و خدمات مشارکت داشته یا از قابلیت مشارکت برخوردار بودهاند، جمعیت فعال اقتصادی محسوب میشوند. جمعیت 10 ساله و بیشتر کشور در پایان سال92 بیش از 63 میلیون نفر اعلام شد. در صورتی که نیمی از آنان را زنان احتساب کنیم چیزی حدود 31 میلیون نفر از جمعیت 10ساله و بیشتر کشور را زنان تشکیل میدهند که البته همه آنها جزو جمعیت فعال اقتصادی محسوب نمیشوند. از 63 میلیون جمعیت 10 سال به بالای کشور حدود 62درصد غیرفعال اقتصادی هستند و تنها حدود 37 درصد آنان فعال اقتصادی محسوب میشوند. بنابراین چیزی حدود 40میلیون نفر از جمعیت 10 سال به بالای کشور، غیرفعال اقتصادی هستند. 87درصد از این جمعیت غیرفعال اقتصادی را زنان تشکیل میدهند که بخش قابل توجهی از آنان یعنی 64درصدشان زنان خانهدار هستند. به عبارت دیگر چیزی بیش از 34 میلیون نفر از جمعیت غیرفعال اقتصادی کشور را زنان تشکیل میدهند. درمجموع اینکه از 23 میلیون نفر جمعیت فعال اقتصادی کشور تنها حدود 12 درصدشان را زنان تشکیل میدهند که رقمی در حدود 2 میلیون و 800 هزار نفر را شامل میشود. از طرف دیگر اما از 40 میلیون جمعیت غیرفعال اقتصادی کشور بیش از 34 میلیون زن هستند.
سلب آرامش زنان با نگاه انتقادآمیز به آنها
زنان به لحاظ تفاوتهایی که با مردان دارند، نیازها و خواستههای شغلی متفاوتتری دارند که این تفاوتها در مقایسه آنها با مردان در محیط کار خود را نشان میدهد. مثلا بر اساس یک پژوهش میدانی، استرس و اضطراب زنان در محیط کار دو برابر مردان است چراکه ترس بانوان از نگاههای انتقادآمیز باعث ایجاد اضطراب در آنها شده و در دوران تحصیل در بعضی از دختران این اضطراب باعث از دست دادن اعتماد به نفس در آنها میشود. در اکثر پژوهشهای مربوط به زنان شاغل، دو مشکل اساسی ناهماهنگی انتظارات نقشی و تبعیض جنسیتی مورد اشاره قرار گرفته است. مثلا موضوع ناهماهنگی انتظارات نقشی زنان به این صورت است که از آنجایی که در اغلب موارد زنان شاغل بهطور همزمان دارای سه نقش همسری، مادری و شغلی هستند تعارض این نقشها ممکن است برای آنها مشکلاتی به همراه داشته باشد. البته درباره نحوه تعامل میان این انتظارات نقشی چندگانه، نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند داشتن نقشهای متعدد موجب دسترسی به منابعی مانند امنیت، منزلت، ارتقای پایگاه اجتماعی و برخورداری بیشتر از حمایت اجتماعی میشود. برخلاف آن برخی میگویند این انتظارات نقشی موجب استرس و تنش برای زنان است بنابراین برای سازگار کردن تکالیف و وظایف مربوط به دو حوزه مختلف یعنی خانواده و محیط کار باید تعادلی میان آنها ایجاد کرد. به اعتقاد آنها انتظارات مربوط به نقشهای شغلی و خانوادگی با احساس خستگی، نگرانی، تقصیر، فشار روانی و اضطراب آمیخته میشود و بر سلامت روانی زنان تاثیر منفی میگذارد و در این حالت ممکن است که زنان شاغل با محور قرار دادن الزامات یک نقش، برآورده ساختن انتظارات نقشهای دیگر را در حاشیه قرار دهند یا به ایفای انتظارات ایجابی اکتفا کنند.
عادی شدن اشتغال زنان در بخش آموزش و درمان
دکتر ضیاء الدین خرمشاهی، استاد دانشگاه درباره مشکل اشتغال زنان به «کسبوکار» میگوید: مشکل اشتغالزایی زنان در ایران مشکلی نیست که اختصاص به کشور ایران داشته باشد بلکه چالشی است که در تمام کشورهای دنیا با شدت و ضعف وجود دارد. در بعضی از کشورها اشتغال زنان از سختیهای بسیار بیشتری برخوردار است و در برخی جوامع امری پذیرفته شده است و در تعدادی از کشورهای دیگر نیز امری پسندیده تلقی میشود. آنچه درباره کشورها گفته شد با همین تقسیمبندی در مناطق مختلف ایران مصداق دارد با این توضیح که در بعضی از استانها این موضوع امری مطلوب و در گروهی دیگر از استانها نامطلوب و در چند استان نیز یک موضوع معمولی تلقی میشود بدون وجود حساسیت. در کنار این تقسیمبندی اشتغال زنان در برخی مشاغل پسندیده و ممدوح است اما در برابر برخی عناوین شغلی مقاومت جدی وجود دارد. به عنوان مثال اشتغال زنان در شغل آموزش و مشاغل مرتبط یا امور درمانی در عموم جامعه ایران پسندیده است و در مشاغلی که ظاهری سخت و خشن دارند با دیدی منفی به آنها نگاه میشود.
نُرم اشتغال زنان در ایران با نُرم جهانی سازگار است
این استاد دانشگاه میگوید: اما در مجموع وضعیت اشتغال زنان در ایران با نُرم جهانی سازگار است و فرهنگ غالب برخی از نقاط کشور را که زن را ملزم به خانهداری میداند، نباید به کل کشور تعمیم داد. وی توضیح میدهد: از سوی دیگر معضلات شغلی و کمبود درآمد و بالا رفتن هزینهها، ضرورت کار خارج از خانه برای زنان را وجاهت بیشتر بخشیده و دست کم در شهرهای بزرگ این امر نه تنها عادی بلکه ضروری انگاشته میشود. خرمشاهی ادامه میدهد: آنچه که از آن به مشکلات اشتغال زنان تعبیر می شود د فارغ از آنکه مختص به ایران نیست، در بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی نیز وجود دارد.
این کارشناس اقتصادی میگوید: نگاه مردانه در بسیاری از مشاغل و صنوف هنوز پابرجاست و ما شاهد یک اراده جمعی و عمومی برای تغییر این نگاه نیستیم. به نظر میرسد برای شروع کار باید در بسیاری از آگهیهای استخدامی یا پذیرش دانشجو یا دعوت از داوطلب قید جنسیت حذف و خط کشی کردن افراد به زن و مرد از پس ذهن افراد برداشته شود. چنانچه بنا باشد عدهای برای یک شغل یا یک رشته پذیرش شوند، ملاک پذیرش استعداد و تواناییها و شایستگیها باشد فارغ از آنکه شخص واجد این صفات زن باشد یا مرد. در هر صورت رفع معضل ممانعت از حضور زنان محتاج تغییر دیدگاههای جامعه و تمرکز بر استعدادها و لیاقتهای فرد است. در این زمینه قطعا تلاش و تحرک خود زنان در راه آگاهی نسبت به حقوق موجود و نیز شناساندن خود بسیار موثر است.
- ثبتنام —
- ایمیل —
- تلفن —