تجربیات مصاحبه استخدامی بانک صادرات سال ۹۷

سلام
من امروز مصاحبه داشتم
یه بیوگورافی ازم خاستن
شغل پدر؟ تعداد خاهر و برادر و شغل هر کدوم؟
تعریف بازاریابی؟
و گفتن کدوم درس دوره دانشگاهی رو دوست داشتی؟
گفتم تئوری مدیریت/ گفتن نظریه مازلو رو توضیح بده
همین

این مصاحبه یکی از زنجانی های عزیزه که دیروز مصاحبه داشتن جلسه مصاحبه رو به طور کامل شرح دادن خودتون بخونید و مطمین بشید که تک ظرفیته
سلام طبق وعده ای که دادم از مصاحبه و جو براتون می نویسم!
من ارشد نرم افزارم
استان زنجان 15 نفر قراره برداره (8 نفر شهرستانا و 7 نفر خود زنجان) و دقیقا همین تعداد دعوت ب مصاحبه شده بودن. خانوما هم بودن.
مصاحبه گرا از همدان دیر رسیده بودن. برا همین دقیقا با تاخیر دو ساعتی نوبتمون شد.
امشب مهمون زنجان بودن و فردا صبح میان سمت قزوین.
یکی از 5 نفری ک اومده بودن با خوش اخلاقی مدارک رو نوبتی چک کرد. من معافیت پزشکی داشتم. پرسید علت؟ گفت ضعف بینایی داشتم ک سال 93 عمل کردم. پرسید لیزیک؟ گفتم لازک! گف “مراحل معاینه پزشکی شما ی مرحله بیشتر از بقیه خاهد بود، بدین صورت ک میفرستیم پیش پزشک معتمد تا معاینه کنه و ی استعلامی از تهران باید صوت بگیره. اینو گفتم ک در جریان باشید.” مصاحبه هر کدوم از دوستان 10 دقیقه طول کشید. نفر آخر من بودم ک رفتم داخل.
هر 5 تاشون نشسته بودن.
اول سلام علیک و بعد ازم خاستن ک بشینم. نفر سمت راستی مسئول چک کردن مدارک بود. ایشون سوالی نکرد.
نفر اول گف تو آخرین نفری و ما تا شب وقت داریم. میخاییم حالتو بگیریم و تا شبم اینجا نگهت داریم. مشکلی نداری؟ خندیدم گفتم نه. بعد ازم خاست خودمو معرفی کنم. اسم و تاریخ تولدو شغل پدر و مادر و داداشا. شغل زنداداشا رو هم ازم پرسیدن. و بعدش گف شغل زن خودت. ک گفتم مجردم. گف چرا مجردی. گفتم دنبال کار مناسبترم. نفر سمت چپی گف منتظره کارمند صادرات شه پولدار شه بعد ازدواج کنه. خندیدن. بعد پرسیدچیکار میکنی. جواب دادم. پرسید چقد جقوق میگیری؟ گفتم 2 تومن. گف میدونی حقوق بانک کمتره؟ گفتم اطلاعی ندارم. من درس خوندم ک توی بانک مشغول بشم، نه کاری ک الان دارم. گف راجع ب بانک و فضاش میدونی؟ گفتم بله. کارای بانکیه محل کارم با منه و تقریبا هر روز صبح اولین کارم رفتن ب بانکهاست. پرسید سربازی رفتی؟ گفتم معاف شدم بخاطر چشمام. پرسید الان دیدت خوبه؟ مشکلی نداری؟ گفتم بله. پرسید قوز قرنیه داری؟ گفتم نه. پرسید میدونی اگ داشته باشی ردی؟ گفتم ندارم. (دوستایی ک قوز قرنیه دارن اصلا نگران نباشن. اینو از من پرسید تا رفلکسم ببینه. هیچ جای نگرانی نداره)
نفر دوم پرسید از بانک صادرات چی میدونی؟ گفتم بزرگترین بانک خصوصیه. بیشترین تعداد شعب داخلی و خارجی رو داره. تعداد کارمنداش بالاس. بعد پرسید با نرم افزارش کار کردی؟ گفتم بله هر روز. پرسید اسمش چیه؟ گفتم صاپ. پرسید چ کارا باهاش میکنی؟ گفتم بیشتر کارت ب کارت و پرداخت قبوض. گف بخشای دیگش نمیری؟ میدونستی ی بخشد اره ک کسایی ک ضامن میشن میتونن ببینن وام گیرنده قسطاشو پرداخت کرده یا نه. گفتم نه این بخش رو مطلع نبودم.
نفر سوم پرسید بانک تو بازار پول کار میکنه یا سرمایه؟ مکث کردم گفتم نمیدونم. پرسید بازار سرمایه شامل چیاس؟ (جواب اینو یکی از بچه های شهرستانی ک قبل ما رفته بود داخل اومد بهمون گفت) گفتم مسکن، خودرو، ارز، بورس. پرسید خب بانک تو کدوم فعالیت داره؟ گفتم ب نظرم پول. بعد پرسید بانک پولاشو چیکار میکنه؟ گفتم تو امور مختلف ب کار میگیره تا سود کنه و بهره مشتریاش رو هم بده. گفت تسهیلاات هم میده درسته؟ گفتم بله. گفت تسهیلات نگرفتی تا حالا؟ گفتم خودم نه. بعد گفت تو ک رشتت کامپیوتره چرا ی کار دیگه نمیکنی. چرا تو کارگاه مشغول ب کاری؟ گفتم کارای مرتبط با رشتم هم انجام دادم و میدم. قبلا یکی دو تا سایت طراحی کردم و اینکه بواسطه آشنائیتی ک با اینترنت و راه و روش کسب و کار اینترنتی دارم تو کار فروش چاقو هستم (داخل پرانتز بگم ک چاقو از مهم ترین صنایع دستی زنجان هست). اینو ک گفتم تقریبا فضا عوض شد و بیشتر بحث چاقو شد تا بانک :))
نفر چهارم پرسید مخاطراتی ک بانکدار باهاش مواجه هست چیاس؟ گفتم ممکنه مشتری ای عصبانی باشه و بهش توهین کنه. یا ب احتمال خ ضعیف سرقتی از بانک بشه و تهدید بشه. بعد خودش گفت یا ممکنه آخر روز کسر موجودی بیاره. درسته؟ گفتم بله. بایددقتش بالا باشه ک این اتفاق نیفته. بعد پرسید بهترین چاقوساز زنجان کیه؟ گفتم نمیشه ی نفرو گفت. 10 20 نفر هستن ک کاراشون واقعا عالیه. نفر سوم گفت چرا نمیپرسی ببینی برا چ مصرفی میخاد؟ بهتر نیس بپرسی ببین برا گوشت میخاد برا سبزی میخاد. گفتم بله. بعد گف برا گوشت. منم گفتم چ چاقویی مناسبتره. بعد راجع ب دسته چاقو و جنس دسته های چاقوهای موجود در بازار پرسید ک توضیح دادم.
قبل رفتن ما کارمندان بخش امور کارکنان گفتن ک هیچ نگران نباشید و همه چی اوکی هست. گفتن شما از نظر علمی ثابت شدید و بیشتر ی آشنایی هست. ضمنا من میشنیدم ک اون آقایی ک مدارک رو چک میکرد راجع ب مرحله معاینات با یکی از کارمندای زنجان صحبت میکرد. وقتی هم ک من از اتاق خارج شدم از رئیس امور کارکنان پرسیدم ک دیگه مصاحبه حضوری نداریم؟ ک گفتن نه. همین بود. و نمرات رو میدن تهران و منتظر تماس باشید.
اولش من و بقیه بچه ها یکم استرس داشتیم ک با صحبت کارمندان حاضر و توضیحاتشون ک گاها جنبه طنز داشت کاملا اوکی شدیم. :))
یخورده انگار از بچه های مدیریت بیشتر میپرسیدن. ظاهرا رشته یکی مصاحبه گرها مدیریت و یکیشون منابع انسانی بود.
در کل خیلی راحتتر از چیزیه ک فکرشو میکنیم. ب امید خدا همگی قبول میشیم.
در خصوص زمان اعلام نتایج هم جواب چندان قطعی ای دستگیرمون نشد. ولی فک نکنم بیشتر از سه هفته طول بکشه.